سرگذشتِ درخت می‌داند
رقم ِسرنوشته می‌خواند
گرچه با رقص و ناز در چمن است
سرنوشت ِ درخت، سوختن است.

آن درختِ کُهن منم كه زمان
بر سرم راند بس بهار و خزان
دست و دامن تُهی و پا در بند
سر كشیدم به آسمانِ بلند.‌

شبم از بی‌ستارگی، شبِ گور
در دلم پرتو ِ ستاره‌ی دور
آذرخشم گَهی نشانه گرفت
َگه تگرگم به تازیانه گرفت
بر سرم آشیانه بست كلاغ
آسمان، تیره گشت چون َپر ِ زاغ
مرغ ِ شبخوان كه با دلم می‌خواند
رفت و این آشیانه خالی ماند.
‌‌

آهوان، گم شدند در شبِ دشت
آه از آن رفتگان ِ بی ‌برگشت
گر نه گل دادم و بر آوردم
بر سری چند سایه گُستردم
دست هیزم شكن فرود آمد
در دل ِهیمه بوی دود آمد.
كُنده‌ی پیر ِ آتش اندیشم
آرزومند ِ آتش ِ خویشم.

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انجام پروژه های برنامه نویسی Daitanos روزنامه آنلاین امداد تاسیسات پایتخت موزیک دپ , دانلود آهنگ جدید 09197977577 | فروش فلزیاب المنتال مولتی حکیم زین العابدین عسکری لشت نشایی گیلانی winstoncacbmqpy1 Rede